خاطرات سفر به روسيه مسكو - استراخان
نظرات خوانندگان(0)
خاطرات رمضان سال 1387استراخان روسیه
در روز اول سفر در شهر مسكو به ديدن ميدان سرخ رفتم ‘كليساي معروف واسیلی وباغ الكساندر كه مشعل سمبليك احترام به شهيد گمنام است در اين باغ وجود دارد‘ در روسیه نسبت به سربازان زمان جنگ جهانی دوم و کشته شدگان در جنگ احترام ویژه ای قائل اند تقریبا در تمام شهر ها نمادهایی از سرباز گمنام و مجسمه های از فرماندهان جنگ در میادین قرار داده شده است عظمت بزرگداشت خاطرات جنگ را تا کسی از پارک پیروزی مسگودیدن نکند متوجه نمی گردد چون درسفر قبلی در سال 1380 بسیاری ازاماکن را دیده ام فقط به جاهای جدید می پردازم... در قسمت ورودي ميدان سرخ مجسمه الکساندرژوكوف فرمانده معروف روس در جنگ جهاني دوم قراردارد كه در شكست المان ها موثر بوده وسوار بر اسب در حاليكه يك تمساح كه سر آن قطع شده زير پاي اسب اوست که به معناي شكست دشمن است .
در بدو ورود به ميدان سرخ نقطه صفر مسكو وجود دارد كه موقعيت مسافتي بقيه مكان ها تا مركز شهر را بر اساس فاصله نسبت به ان مشخص مي كنند در مقابل ان كليساي كوچكي است به انجا سرزدم چون كلاه بر سر داشتم راهبه تذكر داد كلاه را بر داشتم تمام خانم ها يي كه براي دعا وارد مي شدند خود را مي پوشاندند ويك پارچه اي روي سر خود مي انداختند و اين هم نشان از احترامي است كه براي مكان هاي مذهبي قائلند. ...از اماکن بسیار مهم در میدان سرخ مقبره لنین است ‘در بازديد از مقبره لنين نكته قابل توجه اينكه براي ورود به مقبره لنين تشريفات خاصي وجود دارد براي احترام به لنين بايد بدون كلاه ودر حالت سكوت و بدون توقف از كنارجسم موميائي او عبور كنيد .بعد از مقبره لنين به ديدن پل عشاق رفتيم يكي از رسومي كه برخي روسها انجام مي دهند براي شروع زندگي مشترك بعد از عقد ازدواج به محلي نزديك ميدان سرخ مي روند كه انشعابي از رود مسكو از انجا عبور ميكند و روي ان پلي زده اند وروي اين پل درختاني مصنوعي طراحي شده كه به تمام شاخه هاي ان قفل زده شده زوجهاي جوان قفلي تهيه مي كنند اسم خود را روي ان حك مي كنند و انرا به يكي از درختان مي بندند وكليد ان را داخل روخانه مي اندازند اين به معناي تداوم عشق طرفين تا پايان عمر است .
ساعت 45/5ساعت پرواز به استارا خا ن یکی از شهرهای مهم روسیه در شمالی ترین نقطه دریای خزر بود در17 سپتامبر روز چهارشنبه كه پرواز سر وقت انجام شد. به كنسول ايران رفتم سركنسول محترم ايران در استارا خان براي برنامه ها ي كنسول توضيحاتي دادند... اولين شب قدر را با حضور دانشجویان و ايرانيان كه بيشتر در امور بازرگاني وتجاري اشتغال دارند مراسم داشتيم...روز بعد به ديدن امام جماعت شيعيان استراخان رفتيم نماز جمعه بود با حضور تقريبا 50 نفربرگزار گرديدبعد از نماز در حدود يك ربع براي ايشان صحبت كردم و مترجم صحبت هاي من را ترجمه مي كرد. ايشان چندين مرتبه به ايران سفر كرده و زبان فارسي را هم کمی ياد گرفته بود محل مسجد مربوط به سالهاي قبل از انقلاب كمونيستي بود ودر زمان كمونيستها استفاده هاي ديگري مثل انبار و غيره مي شده است حياط مسجد را هم يك روس اشغال كرده و در ان خانه ساخته كه امام جماعت گفت دنبال ان هستيم كه از انجا بروند وحيات مسجد به حالت اول برگردد. از ما استقبال گرمي شد و در اين مسجد فقط يك نفر پير بود وبقيه همه جوان در سنين 28 تا 30 سال بودند شب هم سر كنسول برنامه ملاقات با بزرگ اهل سنت استراخان در داخل كنسول گذاشت و افطار با هم بوديم فرد بسيار جالبي بود ونفوذ زيادي در بين مسلمانان استراخان دارد و معاون مفتي اعظم روسيه كه در شهر هوفا مستقر است مي باشد ايشان در ازبكستان هفت سال درس خوانده و سپس انگونه كه خودش گفت جزء افرادي بود كه روسها اجازه خروج از كشور به او داده اند و سه سال هم در مراكش درس خوانده از لحاظ مذهبي حنفي هستند ايشان گفتند جمعيت استاراخان حدود يك ميليون نفر مي باشد كه 500 هزار نفر ان مسلمان هستند حدود 60 مسجد در اين شهر ومناطق اطراف شناسايي شده و در حال حاضر 12 مسجد احيا شده و فعال است ايشان از وضعيت موجود ناراضي بودند وگفتند: ما در كثافت زندگي مي كنيم از لحاظ فرهنگي وضع خراب است و خوش به حال شما كه در ايران هستيد و حكومت اسلامي است و حجاب وجود دارد از ايشان در مورد رويت هلال ماه سوال كردم گفت :مفتي اعظم براي همه روسيه اعلام مي كند ولي ما خودمان در اينجا به مردم اعلام مي كنيم در اينجا شروع ماه رمضان يك روز زودتر از ايران بوده وي مدعي بود كه خودش ماه را ديده است.
روز شنبه گشتي داخل شهر زديم قبرستان مسيحيان و مسلمانان را ديدم و بعد به كرملين استاراخان رفتم قديميترين كليساي شهر و برج و باروهاي سفيد رنگ بر خلاف مسكو كه قرمز است اينجا ميدان سفيد است ولي نه به جذابيت ميدان سرخ و شكوه ان، در داخل ساختمان كليسا با يكي از كشيشها صحبت كردم ايا مشروبات الكلي در مسيحيت جايز است؟ گفت در انجيل امده شراب خون عيسي است و خوردن كمي از ان جايز است ولي مقامات عالي مثل پاپ نمیخورند وي گفت من در جشنها كمي مي خورم. از مساله پوشش خانمها و حدود ان سوال كردم گفت: از نظر كليسا بدن بايد پوشيده باشد سر و دسته ها تا مچ قبلا پوشيده مي شده و مادر من ميگويد در روسيه قبلا لباسهاي مي پوشيديم كه حتي تا مچ پوشيده بود .در مورد روابط پسر ها و دخترها سوال كردم گفت از نظر كليسا فقط در صورت ازدواج مجاز است ولي كسي رعايت نمي كند گفتم ايا شما تبليغ نمي كنيد كه رعايت كنند گفت: ما تلاش كرده ايم يك شبكه تلويزيوني براي تبليغ مسيحيت داريم و با مقامات دولتي توافق كرديم برنامه هاي سكسي تلويزيون ساعت 12شب به بعد باشد گفتم در اكثر كليساها فقط افراد پير مي ايند علت چيست گفت :متاسفانه همينطور است بعد با خنده گفت وقتي انسان پير شد تازه ياد خدا مي افتد. از نوع مذهبش سوال كردم گفت:ارتدوكس شاخه اسلاو ها در پايان يك عكس يادگاري هم با او گرفتم روزچهارشنبه رفتم دانشكده زبان هاي خارجي دانشگاه دولتي استراخان دپارتمان زبان فارسي را ديديم با رئيس ان كه فارسي را خوب حرف مي زد صحبت كردم و دو استاد ديگر هم انجا بودند كه مقداري از دلايل گرايش ان ها به زبان فارسي و اقامت انها در ايران سوال كردم و برايم جالب بود كه چرا از بين اين همه زبان اين ها زبان فارسي را انتخاب كرده اند و همينطور دانشجويان روسي كه زبان فارسي را براي تحصيل انتخاب كرده اند فکر می کنم باید به این افراد بیشتر توجه شود به سركنسول هم پیشنهاد دادم به اين افراد بايد بيشتر توجه شود در جلسات رسمي و جشن هاي ايران حتما دعوت شوند هدايائي حتما به ان ها داده شود از ظرفيت ان ها براي شناساندن ايران به روس ها بهره بيشتر گرفته شود در قالب اردو به ايران سفر كنند و ايران را از نزديك ببينند بعد به ساختمان اصلي دانشگاه رفتيم ودوري زديم از كلاسها و سالن ها بازديد كرديم خيلي مرتب و منظم و شيك بود گرچه ظاهر ساختمان كه با اجرهاي قرمز ساخته شده كمي در ذوق مي زد وساده بود‘ روز پنجشنبه با هماهنگي سر كنسول رفتيم مسجد امام جماعت اهل تسنن در دفتر كارش عكسي كه با پوتين انداخته بود نصب كرده بود كنار درب ورودي يك كتابفروشي كوچك كتاب هاي ديني مي فروخت در كنار مسجد يك مدرسه علميه اسلامي در حال تعمير بود و همچنين كمي دورتر مسجد جامع شهر در حال بازسازي اين مساجد و مدرسه را وي با كمك استانداري استراخان از دولت و اشخاصي كه قسمت هايي از ان را اشغال كرده اند پس گرفته ولي هنوز در قسمت حيات مسجد روسها خانه دارند كه ايشان گفت در تلاش هستيم كه انها را بيرون كنيم بعد از بازديد از اين اماكن به طرف مسجد معروف به ايرانيها رفتيم كه نزديك بود پياده قدم زنان رفتيم مسجد فارسها كه تقريبا دويست سال سابقه دارد و ظاهرا در اختيار ايراني هاي مقيم استراخان بوده ولي بعد از روي كار امدن كمونيست ها مسجد را گرفته بودند در حال حاضر ایشان طبقه فوقاني را پس گرفته ولي قسمت پايين مسجد اورژانس محلي است و اطراف ان هم در حياط مسجد روس ها خانه ساختند و همه جا كنار ديوار هاي مخروبه يا فرسوده مسجد‘ بطري هاي شراب و ابجو ریخته است. انگار اينجا نشان ادمها را فقط با بطري شراب ها می شود شناخت هر جا رفتيم اگر اثري از حضور ادمها هست فقط همين بطري هاي شراب كه بجا مانده، بعد از ظهر با دانشجويان ايراني ساعت 5 جلسه داشتيم جمع تقريبا 12 نفري امده بودند مقداري براي ايشان صحبت كردم كه اولا تشكلي بنام انجمن دانشجویان ایرانی درست كنند‘ در سايه انسجام وتشكل هم از دولت خودمان مي توانند كمك بگيرند وهم از رئيس دانشگاه استراخان براي هزينه هاي تحصيل تخفيف بگيرند يكي از بچه ها گفت هزينه تحصيل براي هر 6 ماه بدون خوابگاه يك ميليون تومان است بعد توصيه كردم مواظب باشيد اينجا دچار استحاله فرهنگي نشويد فرهنگ ايراني و اسلامي فراموش نشود و براي مسائل مذهبي خودتان برنامه ريزي كنيد در مراسم هاي كنسول مانند دعاي كميل و مناسبت ها حتما شركت كنيد و سعي كنيد در تحصيل در اينجا انچه روسها بدست اورده اند را به مملكت خودمان انتقال بدهيدو براي پايان نامه موضوعاتي را انتخاب كنيد كه براي كشورمان مفيد باشد .... قبرستان ايرانيها و كاروانسراي ايراني ها از دیگر جاهایی بود که ديديم‘ مجموعه اثار ايراني در اينجا نشان مي دهد كه ايراني ها نفوذ و قدرت زيادي در استراخان داشته اند كه اين اماكن تا امروز بنام انها از دويست سال پيش تا حالا مانده است ... پس از پایان برنامه ها در استراخان به مسگو بر گشتم بعد رفتيم كليساي عيسي منجي كه يكي از كليساهاي بسيار مهم است كه بعد از فروپاشي تجديد ساخت شده در دنياي مسيحيت‘ شاهكار هنر معماري در ساخت كليسا بروز مي كند اين كليسا در نزد مسيحيان روسيه قداست خاصي دارد در زمان استالين مي خواستند جاي اين كليسا كاخ شوراها را بسازند ولي موفق نشدند اين كليسا داراي دو طبقه است در طبقه زير مراسم مذهبي برگزار مي گردد و كنار ان قبر كنستانتين كه بنا كننده اين كليسا در گذشته دور بود ه است قرار دارد. نقل كردند جنازه بوريس يلتسين را هم پس از فوت مدتي در اين كليسا قرار دادند و بعد دفن كردند حيات سازي كليسا و فضاي سبز اطراف ان منظره هاي بسيار زيبائي را ايجاد كرده كه در نوع خود مهمترين اقدام در راستاي امور مذهبي بعد از فروپاشي است وساختمان كليسا گرچه جديد است اما از زيبائي كمتر از كليساهاي قديمي نيست . بعد از ان به یکی ازفروشگاهها بنام آشان رفتيم كه فرانسويها ايجاد كرده اند ديدن اين فروشگاه هاي بزرگ با بيش از نزدیک صد گيت خروجي مرا بفكر فرو مي برد چرا در امور اقتصادی فرانسويها اين قدر توان دارند كه در كشوري مانند روسيه چنين فروشگاهي بزنند در حالي كه ما حتي در كشور خودمان هم چنین فروشگاههایی رانداريم و فروشگاههايي مانند شهروند و اتكا و قدس در برابر اين فروشگاهها مثل تهران بزرگ است نسبت به يك شهر كوچك ‘نمي دانم پولدار نداريم‘ فكر اقتصادي نداريم‘ مديريت نداريم‘ دولتي كه از اين حركت ها توسط بخش خصوصي حمايت كند نداريم ‘ دردمان چيست كه هميشه حسرت پيشرفت ديگران را مي خوريم ... مي گويند پوتين و ما ادراك ما پوتين چطور يك افسر ك گ ب روس اين همه اقتدار و محبوبيت و پيشرفت براي روسيه در عرض فقط دهسال ايجاد كرده سال 80 كه من روسيه بودم با الان قابل مقايسه نيست شهر مسكو گذشته از مشكل ترافيك كه نكته منفي انست و ده سال پيش نبود از نظر زيبائي مخصوصا شب بسيار زيباست پمپ بنزين هاي زيبا كه شركت هاي مختلف خارجي جاي جاي شهر زدند از شمارش خارج است فروشگاههايي كه اكثر كشور هاي اروپائي در مسكو زدند و كلكسيون ماشين هاي خارجي كه از هر ده ماشين كه دهسال پيش اكثر ان ها لادا بودند حالا فكر كنم هيچ كشوري نباشد كه ماشينش تو خيابانهاي مسكو نباشد حتی سمند ایران .پیشرفت و توسعه شهر مرا به فکر فرو برد راستی اینها چگونه توان اینهمه پیشرفت پیدا کردند البته نمي خواهم بي انصافي كنم امروز شهر مسكو گرانترين شهر دنيا است البته ميزان درامد ادمها هم بسيار بالا رفته تا جايكه سطح زندگي روسها نسبت به دهسال پيش قابل مقايسه نيست. قيمت كالاها نسبت به ايران حداقل سه برابر است تا جاييكه با زحمت سوغات تهيه كردم ولي همان چيزي هم كه خريده ام سه برابر ايران پول دادم ... من در این کشور نقاط ضعف و قوت بسیاری دیدم و خیلی نکات مثبت وجود دارد که باید از روسها بیاموزیم در اینها به اجمال بخشهایی از تفاوتهای فرهنگی دو کشور و نقاط ضعف رنج اوری که در کشور خود می بینیم من الان خيلي احساساتي اين مطالب را كه برايم رنج اور است نوشته ام پاسخ بسياري از اين سوالات را هم مي دانم تقريبا 99درصد به بازسازي فرهنگي در انديشه و فكر ايراني نياز داريم و تا اين اتفاق نيفتد ما همين ملال خاطر ها را خواهيم داشت و هميشه در برون خود را خواهيم ستود ولي در درون حسرت پيشرفت ديگران را خواهيم خورد. اخرين جمله من در اين خاطرات اينست كه متاسفم كه از اين همه ظرفيت ها و پشتوانه تاريخي اين سرزمين كهن كه بايد نگين انگشتر جهان باشد مي گذريم و فرصت ها را از دست مي دهيم و وضعیتی داريم كه نشد ما در يك جلسه اي در محافل خانگي و فاميلي و غيره بنشينيم وبشنويم يك نفر براي دل خوشي از وضع موجود شکایت نکند
انتقاد و تمسخر مسئولين نقل مجالس مردم و همه اش ناليدن و نق زدن و نا شكري و تحقير خويشتن وپاشيدن بذر نااميدي . اميدوارم همه به هوش ائييم قبل از انكه مصداق اضاعه الفرصه غصه گرديم .
سيد مهدي ساداتي نژاد روز دوشنبه 29 سپتامبر 2008
موضوع:
سفرنامه
نویسنده:مدیر سایت
تاریخ:
شنبه3ارديبهشت1390
کلیدواژه ها:
سفرنامه؛روسیه
|