شنبه 8 اردیبهشت 1403

موقعیت فعلی: بخش مطالب و مطالب (برگشت به لیست)


گفتگوی روزنامه ایران با حجت الاسلام دکتر سید مهدی ساداتی نژاد

نظرات خوانندگان(0)  

ریشه های تاریخی انقلاب اسلامی
گفت‌وگوي روزنامه ایران با حجت‌الاسلام دكتر سيد مهدي ساداتي‌نژاد
پنجشنبه 20 بهمن 1390 شماره5006 ص14
ريشه‌هاي تاريخي انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي در سير تاريخي مبارزه حق عليه باطل در سال 57 هجري شمسي به ثمر رسيد. در بررسي ريشه‌هاي انقلاب اسلامي، نياز بود تا به تجربه‌هاي تاريخي مردم ايران پرداخته شود. در همين زمينه با حجت الاسلام دكتر سيد مهدي ساداتي نژاد به گفت‌وگو نشستيم.حجت‌الاسلام ساداتي نژاد استاديار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران است. كتاب‌هاي «علل و انگيزه‌هاي آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران» و «مقدمه‌اي بر فلسفه اخلاق» و مقالات علمي-پژوهشي «سير تحول مشروعيت در فقه سياسي شيعه از دوران صفويه تا انقلاب اسلامي» و «واكنش جريان روشنفكري ايران در برابر ليبراليسم از دهه 40 تا انقلاب اسلامي» را مي‌توان از جمله تأليفات وي برشمرد.


آيا انقلاب اسلامي يک خواست تاريخي بوده است؟ به عبارت ديگر آيا به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي يک «جنبش اجتماعي» مبتني بر يک انديشه تاريخي بود يا پديده نوظهور که خيلي هم ريشه‌هاي تاريخي نداشته است؟
در پاسخ به اين سؤال اول بايد ببينيم ماهيت اين انقلاب چيست؟ چون هر نوع تجزيه و تحليل در بحث‌هاي تاريخي تابعي از اين خواهد بود که اول بايد خود پديده را بشناسيم، ماهيت آن را بشناسيم، در بحث ماهيت چند مسئله بايد روشن شود انقلاب‌هاي صورت گرفته در دنيا عناوين مختلفي دارند که مي‌تواند سياسي، علمي، فرهنگي و يا صنعتي باشد. بايد ديد انقلاب ما از چه نوعي بوده است؟
در اينکه اين انقلاب يک انقلاب سياسي - اجتماعي بود، ترديدي نيست. اين انقلاب در عرصه سياست‌ در واقع يك رژيم پادشاهي را از بين برد و يك نظام سياسي جديد را متولد کرد. علاوه بر اين، اين انقلاب يك انقلاب اجتماعي نيز بود، يعني آثاري در تحول اجتماعي داشته كه بسيار محسوس است.
بررسي ماهيت انقلاب سال 57 نشان مي‌دهد علي‌رغم وجود شعارهاي صرف سياسي و مبارزه با استبداد و برقراري عدالت اجتماعي و طرفداري از آزادي، يكي از مطالبات اساسي كه در شعارهاي مردم مطرح مي‌شد، بحث مذهب و درخواست‌ها تشكيل حكومت اسلامي از سوي مردم بود.
نكته دوم درخصوص ماهيت انقلاب اسلامي، رهبري آن است. اگر ما نگاهي به گفته‌هاي بعضي از سخنگويان يا رهبران جريان‌هاي غير اسلامي دوران قبل از انقلاب اسلامي داشته باشيم متوجه مي‌شويم كه حتي آنها هم اذعان داشته‌اند كه كسي در رهبري حركت انقلابي ايران به پاي امام نمي‌رسيد حتي حزب توده كه از بنيان و اساس تفكر مذهبي را قبول نداشت پذيرفتند كه رهبر، حضرت امام(ره) مي‌باشد و كسي جز امام(ره) نمي‌تواند اين حركت انقلابي را به نتيجه و سروسامان برساند. امام يك مرجع تقليد است كه از دل حوزه علميه بيرون آمده و اين باز نشان مي‌دهد ماهيت اين انقلاب قطعاً مذهبي بوده است.
نکته سوم آن است که آنچه در فراسوي همه اين مباحث اتفاق افتاد چيزي است به نام «انقلاب اسلامي» و «جمهوري اسلامي». با در نظر گرفتن اين سه ويژگي ماهيت انقلاب اسلامي قطعاً يك ماهيت مذهبي است.
وقتي اين دو مقوله را در نظر مي‌گيريم يعني اولاً اين انقلاب يک انقلاب سياسي - اجتماعي است و ثانياً انقلابي است که ماهيتاً مذهبي است طبيعتاً ما وارد تاريخ مي‌شويم و بايد ببينيم آيا اين نوع حرکت‌ها در تاريخ ايران مشابهتي داشته است؟ از بعد مذهبي مي‌بينيم که قبل از انقلاب اسلامي حرکت‌هايي داشتيم که هيچ‌کدام به بزرگي و عظمت انقلاب اسلامي نبوده با اينكه اين دو ويژگي را داشته‌اند يعني هم بعد مذهبي و هم بعد سياسي - اجتماعي در آن بوده است. اما آن جامعيت و کامليتي که در انقلاب اسلامي ايران وجود داشته در انقلاب ديگر نبوده است. مثلاً در انقلاب مشروطه که بعضي‌ها به جاي واژه انقلاب در مورد مشروطه ترجيح مي‌دهند واژه نهضت را به کار ببرند يكي از خواسته‌هاي مردم مباحث سياسي - اجتماعي بوده است يعني تحت تأثير تحولاتي که در مغرب زمين ايجاد شده بود. بازتاب‌ها و امواج دنياي مدرن به ايران رسيده بود و روشنفکراني که در خارج از ايران بودند تحت تأثير اين فضا قرار گرفته بودند سعي مي‌کردند آن وجه از تحولات سياسي - اجتماعي که در جامعه غربي هست را به شکلي به ايران منتقل کنند. در جامعه ايران جريان مذهبي هم با اين حرکت همراهي کرد که بخشي از شعارهايي را که اين روشنفکران مطرح مي‌کردند تضاد و تعارضي با مباني ديني نداشت بلکه قابل توجيه هم بوده است، وقتي از بعد سياسي به موضوع نگاه مي‌كنيم آن چيزي را كه در انقلاب اسلامي ايران مردم از نظر سياسي – اجتماعي دنبالش بودند و به درجات نازل‌تري در حركت‌هاي قبلي مثل مشروطه وجود داشت. گرچه نهضت مشروطه در ادامه کارش به‌دليل عدم اجماعي که بين روشنفکران و روحانيون به وجود آمد از هدف اصلي خود ناکام ماند، ولي بالاخره تا حدودي به موقعيت‌هايي رسيد تا حدي که بتواند حداقل به شکل ظاهري و صوري سلطنت مطلقه را به سلطنت مشروطه تبديل کند، قانون اساسي را تدوين کند و تا حدي پارلماني با حضور نمايندگاني از مردم شكل گيرد.
همچنين در نهضت ملي شدن صنعت نفت جنبه ديگري از خواست مردم که در مرحله اول ملي شدن صنعت نفت و مرحله بعدي حرکت آزاديخواهان مطرح مي‌شود. البته متأسفانه همان شکلي را که در نهضت مشروطه اتفاق افتاد به شکل ديگر در اينجا هم مي‌بينيم.
اندوخته تجربي اجتماعي که از اين دو نهضت به وجود آمده (از نظر نزديکي زماني به مسئله انقلاب) آيا در انقلاب تأثير داشته است؟ شواهدي هست که نشان دهد ملت ايران اشتباهات آن زمان را در انقلاب اسلامي تکرار نكند؟
در اينکه اين انقلاب در تاريخ ريشه دارد نبايد ترديد کنيم. در واقع هيچ پديده سياسي - اجتماعي نيست که ريشه در تاريخ يک مرز و بوم نداشته باشد، ولي در تجزيه و تحليل اين قضيه بايد نظري به تاريخ دور و تاريخ نزديک داشته باشيم. از بعد سياسي، انقلاب اسلامي ريشه در تاريخ نزديک دارد. منظور در دو قرن اخير است. يعني آن تجربياتي که در اذهان و حافظه مردم از دو قرن گذشته نسل‌به‌نسل باقي مانده و آثار خود را در انقلاب اسلامي نشان داد و اين را نمي‌توان ناديده بگيريم. مردم ما از دو قرن گذشته با مسائل و دنياي روشنفکري و جهان مدرنيته مواجه شدند و کشاکشي بين جامعه سنتي با دنياي مدرن به وجود آمده و حتي در مقاطعي نهضت‌هايي شکل گرفته که اين نهضت‌ها به دلايل گفته شده و همچنين اجماع نگرفتن بين انديشمندان ايراني و روشنفکران و روحانيون به شکل ابتر منجر به حرکت‌هايي شده و آن نتيجه نهايي را ملت نگرفته‌اند، ولي در انقلاب اسلامي ايران همه آن تجربه‌هاي يک جامعه به مدد آمده و حرکت نهضت مردم به يک نتيجه‌اي مي‌رسد. اگر تمام تجربه‌هاي تحول‌هاي سياسي گذشته را در ذهن رهبري انقلاب (حضرت‌امام(ره)) جست‌وجو کنيم درمي‌يابيم كه امام کسي است که نهضت ملي نفت را خودشان تجربه کردند. يعني در آن زمان حضور داشتند. سن امام در آن زمان حدود 40 تا 50 بود.
امام آن زمان با آيت‌الله کاشاني ارتباط داشتند؟
با آيت‌الله کاشاني هم ارتباط داشتند حتي قبل و بعد از آن. حتي در زمان رضاخان طبق خاطرات و گزارشات موجود در مجلس شوراي ملي آن زمان هم شرکت مي‌کردند و در قسمت تماشاگران مجلس مي‌نشستند و مذاکرات مجلس را گوش مي‌دادند. با آيت‌الله مدرس هم گفت‌وگو و ملاقات داشتند. به نظر شخص من امام يکي از تجربياتي که از نهضت نفت و جنبش تنباکو مي‌گيرند اين است که اگر بخواهد يک شخصيت مذهبي منشأ تأثير در تحولات ايران باشد حتمأ بايد در ايران از مراجع باشد.
امام نواب صفوي را مي‌شناسد و حرکت نواب را دقيقاً درک کرده است. مشکلاتي را که در آن زمان نواب داشته فهميده، با اينکه در آن زمان نواب واقعاً يک شخصيت انقلابي بود. اما چرا نواب در آن زمان موفق نمي‌شود؟ يکي از مشکلاتش به اين خاطر است که مرجع تقليد نيست و نمي‌تواند فتوي بدهد. حتي آيت‌الله کاشاني که يک شخصيت واقعاً متنفذ مذهبي و سياسي است، چون مرجع تقليد نيست نمي‌تواند آن تأثيري را که بايد بگذارد، بنابراين اين طور بايد نتيجه گرفت که مرجعيت بايد سردمدار تحولات بشود.
حتي امام در زمان حضور آيت‌الله بروجردي خيلي وارد مبارزات علني سياسي نمي‌شوند، گرچه آيت‌الله بروجردي امام را به‌عنوان نماينده سياسي خودشان معرفي مي‌کند يعني در همان زمان هم براي بزرگان معلوم بود که امام شم و فهم سياسي دارد ولي امام حتي در زمان آيت‌الله بروجردي تا زماني که ايشان حيات دارند به احترام مقام مرجعيت تامه ايشان حرکتي انجام نمي‌دهد.
وقتي ما به اين قضايا نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم اين حرکت انقلاب اسلامي ايران در تحولات دو قرن اخيرش ريشه داشته است، هم در حافظه مردم كه در دهه 40، 50 زندگي مي‌كرده‌اند و هم رهبران انقلابي اين حافظه را تقويت مي‌كردند. لذا ما مي‌توانيم بگوييم قطعاً انقلاب اسلامي ايران در واقع يک بنايي است که تجربيات حرکت‌هاي قبلي به آن کمک کرده است تا به اينجا رسيده است. حتي از نظر فکري در زمان مشروطه جريان تفکر مذهبي حوزوي به اين جمع‌بندي مي‌رسد که ما که دستمان از اصل حکومت کوتاه است و حداقل کاري که مي‌توانيم انجام بدهيم اين است که به قول علامه ناييني بايد سه ظلمي که در حکومت قاجار وجود دارد به دو ظلم تقليل بدهيم. اين سه ظلم عبارت بود از ظلمي که در حق خداست، دوم ظلم در حق امام مي‌باشد چون ما معتقديم که حاکميت از طرف خدا به پيغمبر و از طرف پيامبر به امام معصوم و در دوران غيبت به مجتهد جامع الشرايط تفويض مي‌شود و سوم ظلم در حق مردم است. علامه ناييني معتقد است که اگر ما از مشروطه حمايت کنيم و سلطنت مطلقه را به سلطنت مشروطه تبديل کنيم سه ظلم را به دو ظلم تغيير داده‌ايم و ظلم به مردم را تا حدودي از بين برده‌ايم.
ولي آيا اين موضوع از نظر علامه ناييني ايده‌ال است؟
قطعاً چنين چيزي نيست. يعني ناييني به‌عنوان اينکه حداقل در اين شرايط حركت كردن به سمت يک جامعه ايده‌آل‌تر است با اين ديد اين مسئله را مطرح مي‌کند.
در عين حال حضرت امام(ره) به اين جمع‌بندي مي‌رسد كه اگر به اين شكل به جلو برويم نمي‌توانيم به نتيجه برسم. همان طور كه مشروطه هم نتوانست. امام مي‌گويد ما بايد حكومت شاهنشاهي را از بين ببريم و بايد نظام اسلامي بر سر كار بياوريم.
در واقع اگر گذشتگان با احتياط به‌دليل شرايط زمان جلو مي‌آمدند و سعي مي‌کردند با طرح تئوري‌هايي گام‌به گام مسير را مهيا کنند (براي اينکه انديشه اسلامي ظهور بهتري داشته باشد)، امام کار را تمام مي‌کند و لذا اين است که ما مي‌گوييم امام تئوري ولايت فقيه را محقق کرد. امام تئوري ولايت فقيه را ابداع نكردند. امام مهمترين كاري كه مي‌كند در زمان خود اين انديشه را متجلي مي‌كند. منتها امام به اين جمع‌بندي مي‌رسد كه ما فقط يك راه داريم.
اين ريشه تاريخي انقلاب درخصوص مردم هم مصداق دارد؟
اين موضوع از نظر سياسي در حوادث يکي دو قرن اخير ريشه داشته است و در شکل‌گيري تفکر مردم براي تحقق حکومت اسلامي قطعاً اثر‌گذار بوده است و در مورد اغلب مردم و نخبگان و انديشمندان بزرگ انقلابي مي‌توان بيان داشت. اين تجربه سياسي براساس اتفاقات يکي دو قرن اخير و سرخوردگي‌هاي مردم از تفکرات مارکسيستي و ليبرالي به وجود مي‌آيد. مردم به خاطر همين تجربه‌ها به اين نتيجه رسيدند که نه شرقي و نه غربي. يعني نه ايده‌هاي غربي مي‌تواند به ما کمک کند و نه ايده‌‌هاي شرقي. ما بايد شعاري به نام بازگشت به خويشتن داشته باشيم بايد به خويشتن خودمان با سنت‌هاي خودمان و با آن ظرفيت‌هايي که در دل سنت‌هاي ملي و مذهبي خودمان وجود دارد فکر و چاره‌اي براي کشورمان بکنيم.
آيا مي‌توان گفت اين جنبش و خواست اجتماعي که منجر به انقلاب شد، ريشه در تشيع دارد؟
به اعتقاد بنده از بعد سياسي، انقلاب ما ريشه در تاريخ نزديك دارد. اما از بعد مذهبي ريشه طولاني دارد يعني اين يك حركتي است كه به اسلام و تشيع مرتبط است. ما انقلابمان يك انقلاب اسلامي و يك انقلاب شيعي است.
مي‌شود گفت كه آن خواست اجتماعي به نوعي بر زبان رهبران مذهبي جامعه آمده است. در صحبت‌ها و سخنراني‌هاي امام در صحيفه نور اين موضوع مشهود است كه اساس حركت امام بر اسلام است. سخنراني‌اي وجود ندارد كه امام از اسلام صحبت نكرده باشند. پس اسلام انديشه‌اي است که ريشه در تاريخ دور و دراز اين مملکت دارد يعني از زماني که اسلام وارد ايران مي‌شود تفكر ما ايرانيان، تفكر شيعي بود. در زمان امام باقر(ع) به طور مثال مردم منطقه كاشان از امام باقر(ع) براي تبليغ تعاليم اهل بيت درخواست مي‌كنند و امام(ع) فرزندشان را به اين منطقه مي‌فرستند و اين نشان‌دهنده اين است كه به تفكر شيعي علاقه بيشتري دارند.
به خاطر اينكه طبق گفته امام(ره) انقلاب ما از محرم و صفر است، يعني آن مؤلفه‌هايي كه در تفكر اسلامي و شيعه وجود دارد دقيقاً همان مؤلفه‌ها خود را در انقلاب اسلامي نشان مي‌دهد.
اگر بپذيريم كه اين انقلاب يك ريشه تاريخي دارد، پس بايد به تاريخي هم اتصال پيدا كند. با اين نتيجه موافقيد؟
فرانسيس فوكوياما در اجلاسي گفته است تشيع داراي دو بال است يک بال سبز و يک بال قرمز. بال سرخش را از قيام عاشورا گرفته است و بال سبزش را از اميد و انتظاري که به آينده دارد اين انتظاري که از مدينه فاضله دارد در عصر مهدوي در ظهور امام زمان(عج) محقق مي‌شود و او مي‌گويد که شيعه با اين دو بال پرواز مي‌کند.
تجلي اين دو بال سرخ و سبز به‌طور خاص در انقلاب اسلامي ديده شد به اين معني که وقتي ما انقلاب اسلامي را از بعد مذهبي تجزيه و تحليل مي‌کنيم و ماهيت آن را از شعارهاي مردم مي‌شناسيم، متوجه مي‌شويم آنان منتظر ظهور هستند. مردم از اول انقلاب شعار مي‌دادند: «خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار» از كنار اين شعار نمي‌توانيم يه سادگي بگذريم. شعاري بود که کل نيروهاي انقلابي، مردم انقلابي اين شعار را سر مي‌دادند. اين شعار پيام بسياري دارد. اين انقلاب را انقلابي مي‌دانند که از تاريخ سرچشمه گرفته و به تاريخ ختم مي‌شود و در آينده هم به صاحب اصلي انقلاب که امام زمان(عج) است، مي‌رسانند. ما يك سير تاريخي داشتيم و حالا مي‌خواهيم به يك تاريخي هم در آينده برسيم، يعني ما به دنبال تاريخ‌سازي در آينده هستيم.

موضوع: مصاحبه ها
نویسنده:مدیر مسئول
تاریخ: يکشنبه23بهمن1390
کلیدواژه ها: ریشه های تاریخی،،انقلاب ایران،گفتگو


آخرین اخبار و مطالب سایت



پاورپوینت دروس دکتر سیدمهدی ساداتی نژاد

 اساتید محترم شرکت کننده در دوره دانش افزائی اندیشه سیاسی می توانند با مراجعه به منوی بخش مطالب قسمت سخنرانی ها  پاور های مربوطه را دریافت فرمایند

برای تحقق جامعه توسعه یافته اسلامی کدامیک اولویت دارد؟
توسعه اقتصادی
توسعه سیاسی
توسعه فرهنگی
توسعه علمی

نمایش نتیجه


پیوندها


آنلاین: 18 نفر
امروز: 0 نفر
دیروز 3 نفر
کل: 188,537 نفر
زمان بارگزاری: 2/39 ثانیه

کلیه حقوق این وب سایت محفوظ و متعلق به دکتر سیدمهدی ساداتی نژاد میباشد.